قــــــــــلــــب خاطـــرات* تو بزرگترین اشتباه زندگیم بودی که دیگه نمیخوام تکرارت کنم
ببين كه چگونه لبهاي ساكتم در شهوت بوسيدن لبهاي معصوم تو سكوت كرده اند ، شاخه گل سرخي به روي چشمانت ميگذارم و با چشماني بسته براي اولين بار تو را ميبوسم ، آن هنگام كه هر دو در شهوت تن غرق بوديم ديدي كه خداوند ميخنديد ، خداوند خوشحال شده بود ، خداوند خوشحال شده بود . پس بيا نترسيم و تا ابد لبهايمان را به هم گره بزنيم تا ابد . اي تنها منجي من ، مرا تنها مگذار ، اگر آسمان شوي برايت زمين خواهم شد تا به رويم بباري ، براي چشمان معصومت نگاه خواهم شد و براي گوشهايت صدا ، براي نفسهايت گلو خواهم شد و در رگهايت از خون خود خواهم دميد ، و پس از مرگت نيز براي جسد ت كفن خواهم شد ، مرا تنها مگذار ، مرا تنها مگذار . روزي كه خداوند تو را مي آفريد از او زمان مرگت را پرسيدم ! ميداني چرا ؟ براي اينكه پيش از تو بميرم و هيچ گاه مرگت را نبينم . ميخواهم تا هميشه برايم زنده باشي تا هميشه. تو ديگر تنها نيستي ، خانه اي خواهم ساخت برايت ، از استخوانهايم برايش ستون و از پوستم برايش سقفي ، قلبم را با برق شكاف ميان سينه هايت ميشكافم واز گرمي خون رگهايم براي شبهاي تاريك تنهاييت آتشي مي افروزم و تا هميشه در كنارت ميسوزم تا هميشه . . . و در عوض فقط از تو ميخواهم گونه هاي خيسم را پاك كني.
وقتي مرا مي نوازي روحم پر مي کشد ، وقتي با من سخن مي گويي زبانم هم که بند مي آید، تو بگو چه کنم با اين همه التهاب که همه از دوست داشتن توست؟ غزل هايم را فراموش مي کنم از سهراب يا نيما، فروغ يا شهريار چيزي به ياد نمي آورم فقط بايد زمزمه کنم ، زير لب به گونه اي که تو نيز بشنوي ، کسي درون من است که از دريچه چشمم به کوچه مي نگرد،
کسي درون من است حتما بخونید محشره البته تعریف نباشه مرد از راه چشم و زن از راه گوش به دام ميافتد . دوری ، عشق را شدت مي بخشد و نزديکی ، قوت . پيری مانع از عشق نيست اما عشق تا حدودی مانع از پيريست . هرگز ندا نستم چگونه ستايش کنم تا آنکه آموختم . عشق ناتمام ميگويد: من تو را دوست دارم چون به تو نياز دارم . عشق تمام ميگويد: من به تو نياز دارم چون تو را دوست دارم . درحساب عشق يک + يک مساوی است با همه چيز و دومنهای يک برابرهيچ . عشق چيزی جزيافتن خويش در ديگران و شادکامی در شناخت نيست . عشق همانند پروانه ايست که اگر سفت بگيری له ميشود و اگر سست بگيری مي گريزد . عشق چون ميوه است ، ممکن است خوب به نظرآيد اما تا وقتی که نرسيده آن را گاز نزن . عشق چون ساعت شنی است . با خالی شدن مغز ، قلب پر ميشود . عشق غلبه خيال بر خرد است . مرد به کرات عشق ميورزد ، اما کم . ولی زن به ندرت ، اما بسيار . مردها همواره مي خواهنداولين عشق يک زن باشند و زنها دوست دارن آخرين عشق يه مرد باشند . تنها پاداش عشق ، تجربه عاشقی است . با عشق وشکيبائی چيزی ناممکن نيست . عشق ، قانون نمی شناسد و دوست داشتن ، اوج احترام به مجموعه ای از قوانين عاطفی است . عشق ، معيارها را بهم می ريزد و دوست داشتن برپايه ی معيارها بنا ميشود . عشق ، ويران کردن خويشتن است و دوست داشتن ساختنی عظيم . عشق فوران می کند چون آتشفشان و سرازير ميشود چون آبشاری عظيم و دوست داشتن جاری ميشود چون رودخانه ای بر بستری با شيب نرم . عشق ناگهان وناخواسته شعله ميکشد و دوست داشتن از شناختن وخواستن سرچشمه می گيرد . عشق دق الباب نميکند ، مودب نيست ، حرف شنو نيست ، درس خوانده نيست ، درويش نيست . سربزير نيست ، مطيع نيست ، عشق ديوار را باور نميکند، کوه را باور نميکند ، گرداب را باور نميکند، مرگ را حتی باور ندارد
چرا عشق ما روز به روز كم رنگتر مي شود . بر خلاف تصور خيلي ها كه فكر مي كنند عشق يكباره پيدا مي شود و هميشه مي ماند و يا حتي بيشتر مي شود. واقعيت اينست كه عشق ممكن است يك لحظه ايجاد شود ، اما همانند بذري است و در صورتي باقي ميماند و رشد ميكند كه در زمين مناسبي جاي گيرد. آب و نور كافي به آن برسانيم ، مرتب آفت كشي كنيم و به آن كود بدهيم و مستمراً به آن رسيدگي نمائيم
هرگز نشد بیای پیشم / بگیری دستای منو ببینی من عاشقتم / گوش کنی حرفای منو تو بی وفا بودی ولی/ اون که برات می مرد منم تا زنده ام دوستت دارم / اینه کلام آخرم من که نتونستم تورو یه لحظه تنها بذارم تو سردیه خاطره هات بگم که دوستت ندارم دلم میخواد همین یبار اشکامو پنهون نکنم توی دلم بجز تو از هیچکیو مهمون نکنم بیام به شهر خاطرات غرق بشم توی نگات دیوونه وار فدات بشم فدای اون رنگ صدات فدای اون رنگ صدات...
شده یه چیزی تو دلت سنگینی كنه....؟؟؟خیلی سخته ادم كسی رو نداشته باشه...
مگه چند بار اشك های شبونش رو پاك كرده...؟!
بهش محل هم نداده تا رفته گریه كنه زود تر از اون بساط گریه اش رو پهن كرده تا كم نیاره ...
خیلی سخته ادم خودش به تنهایی خو كنه اما دلی داشته باشه كه مدام از تنهایی بناله...
خیلی سخته ادم ندونه كدوم طرفیه؟!
خیلی سخته ادم احساس كنه خدا انو از بنده هایش جدا كرده ...
خیلی سخته ندونی وقتی داری با خدا درددل می كنی داره به حرفات گوش می ده یا ...
پرده ی گناهات انقدر ضخیم شده كه صدات به خدا نمی رسه.... ؟!
من تو را به کسی هدیه می دهم که از من عاشق تر باشد و از من برای تو مهربان تر. من تو را به کسی هدیه می دهم که صدای تو را از دور، در خشم، در مهربانی، در دلتنگی، در خستگی، در هزار همهمه ی دنیا، یکه و تنها بشناسد. من تو را به کسی هدیه می دهم که راز معصومیت گل مریم و تمام سخاوت های عاشقانه این دل معصوم دریایی را بداند؛ و ترنم دلپذیر هر آهنگ ، هر نجوای کوچک ، برایش یک خاطره باشد. او باید از نگاه سبز تو تشخیص بدهد که امروز هوای دلت آفتابی است؛ یا آن دلی که من برایش می میرم، سرد و بارانی است. ای.... ای بهانه ی زنده بودنم؛ من تو را به کسی هدیه می دهم که قلبش بعد از هزار بار دیدن تو، باز هم به دیوانگی و بی پروایی اولین نگاه من بتپد. همان طور عاشق، همان طور مبهوت و مبهم... ولی آیا او از من عاشق تر و از من برای تو مهربان تر است؟آیا او بیشتر از من برای تو گریسته است؟؟ نه... هرگز...هرگز ولی، تو در عین ناباوری، او را برگزیدی... می دانم... من دیر رسیدم...خیلی دیر...خیلی... تو را نمی بینم، به آرزوهای خفته ام می اندیشم، به فاصله بین من و تو،... هر روز به خود می گویم کاش شیشه عمر غرورم را شکسته بودم
وقتی کسی رو دوست داري ، حاضری جون فداش کنی ، حاضری دنيا رو بدی فقط يک بار نگاهش کنی. خودمو نمیگماااااااااااااااا من عمرا دگ غلط بکنم کسیو دوس داشته باشم
بابا لا مصبا ترو خدا واسه عشقتون غرور نداشته باشید لعنت به این غرور لعنتی پرسید به خاطر كی زنده هستی؟ با اینكه دلم می خواست با تمام وجودم داد بزنم "بخاطر تو"، بهش گفتم به خاطر هیچ كس پرسید پس به خاطر چه زنده هستی؟ با اینكه دلم فریاد میزد "به خاطر تو" با یك بغض غمگین گفتم به خاطر هیچ چیز
در حالیكه اشك تو چشمانش جمع شده بود گفت : به خاطر كسی كه به خاطر هیچ زنده است!
اول از همه برایت آرزو میکنم که عاشق شوی و اگر هم هستی کسی هم به تو عشق بورزد
در کنار ساحل دريا قدم ميزدم به ياد تو ، موجها مي آمدند به کنارم و ميرفتند،
اما تو نبودي ! تو نبودي اما يادت در قلبم بود ، تو نبودي اما به ياد تو در کنار دريا قدم ميزدم ...
لحظه باريدن باران ، تنهاي تنها در زير قطره هاي باران قدم ميزدم اما تو نبودي.
تو نبودي ولي باران بود ، باران ياد تو را در دلم زنده کرد !
شايد اين يک آغاز بود ، آغاز دلتنگي ها ، شروع آرزوهاي در کنار تو بودن !
لحظه غروب که رسيد ياد تو در دلم غوغا به پا کرد و چشمهايم به ياد تو باراني شد !
کاش در کنارم بودي ، آن اشکها را تنها تو ميتوانستي از روي گونه هايم پاک کني !
آن دستهاي سرد را تنها تو ميتوانستي با دستهاي گرمت گرم کني !
لحظه هاي دور از تو بودن ميگذرد اما خيلي دير ...
لحظه ها ميگذرد و سهم دلم از آن ، دل تنگيست !
از دلتنگي تو چند قطره اشک و يک دل پر از درد دل به جا مي ماند !
همين که به عشق تو زنده ام براي من يک دنيا با ارزش است !
اين اشکهايم ، دلتنگي هايم ، غصه هايم فداي آن عشق پاکت !
عشق تو آنقدر مقدس است که به خاطر آن جانم نيز فدايش خواهم کرد !
هر جا که بدون تو باشم شکي نيست در آن که يک دل تنگم !
هر جا که باشيم ، با هم و در کنار هم مطمئن باش که خيلي خوشبختم !
ساحل دريا يادگاري بود از دلتنگي هايم ،
لحظه باريدن باران خاطره اي بود از عشقم
و غروب که رسيد يادگاري از چشمهاي خيسم به جا ماند
تو باشي همه چيز زيباست، ديگر دلتنگي در دلم نيست ، تو هستي و يک دنيا خوشبختي! تو را با تمام غم ها و غصه هاي دنيا ، دلتنگي ها و اشکهايم ميخواهم عزيزم
تو اين دل شکسته ، ياد تو تنها مونده اندوه رفتن تو خاطرمو ، سوزونده تو آسمان قلبم ، تويي تو ، تک ستاره تويي که با تو ميشم ، يه فرصت دوباره تمام آرزوهام ، بي تو فقط سرابه از وقتي که تو رفتي ، خونه دل خرابه خوب مي دونم که ديگه آخر خط رسيدم از با تو بودن فقط يه دنيا ، غصه ديدم دلم شکسته اما فرقي برات نداره شبهاي غربت من ، خالي شد از ستاره
هميشه اين گونه بوده است : پيش از آنکه تمام حرفهايت را به او بگويي ، پيش از آنکه همه لبخندهايت را به او نشان بدهي مثل پروانه اي زيبا بال ميگيرد و دور مي شود ، فکر مي کردي ميتواني تا آخرين روزي که زمين به دور خود مي چرخد و خورشيد از پشت کوه ها سرک مي کشد در کنارش باشي . فکر مي کردي ميتواني با او به همه باغها سر بزني ، هنوز روزهاي زيادي بايد با او به تماشاي موجها مي رفتي ، هنوز ساعتهاي صميمانه اي بايد با او اشک مي ريختي. وقتي هنوز ترانه هاي عاشقي را تا آخر با او نخوانده اي نا با ورانه او را در کنارت نمي بيني ، فکر مي کردي دست در دست او خنده کنان به آن سوي نرده هاي آسمان خواهي رفت تا دامنت را از بوسه و نور پرکند . از عقربه هاي ساعت مي گريزي و هيچ فرشته اي به خوابت نمي آيد.
یكی بود یكی نبود،
اونی كه بود تو بودی و اونی كه نبود من بودم !
اونی كه داشت تو بودی و اونی كه تو رو نداشت من بودم!
اونی كه خواست تو بودی اونی كه بی تو بودن رو نخواست من بودم!
اونی كه آورد تو بودی اونی كه جز تو به هیچ كس ایمان نیاورد من بودم !
اونی كه برد تو بودی اونی كه دل به تو باخت من بودم!
یكی گفت و یكی نگفت،
اونی كه گفت تو بودی اونی كه " دوست دارم " رو به هیچ كس جز تو نگفت من بودم!
یكی ماند و یكی نماند، اونی كه ماند تو بودی اونی كه بدون
روزی ، ساعتی خواستم بگویم عاشقت هستم ، اما ای شیشه عمرم ، در آن لحظه ، فکر من از فواره ها بالاتر ، از غصه ها پربارتر و از نا امیدی ها و یأس ها سرشارتر بود. حس کردم که تو رازم را از نگاهم خوانده ای. حال تو رفته ای و من دفتر خاطرات گذشته را ، دل شکسته و اشک ها را ورق می زنم. اینک بدون تو ، تنهایی را با تمام ابعادش حس می کنم و قطره قطره ی دریای عشقم را با تمام صدف های خاطرات به ساحل می رسانم و بر روی ماسه ها می نویسم :
و بدون تو تنهایی ، غروب را نظاره می کنم و حال معنای غروب را درک کرده ام و دانستم در فراق دوست ، کاری ندارم جز نگاه غروب.
ای کاش تو بیایی و با من بر روی ماسه های ساحل دلم بنشینی و طلوع خورشید زندگی را ببینیم ، تا آسمان دلم طلوعی دوباره را داشته باشد.
بهت نمیگم دوسِت دارم ، ولی قسم می خورم که دوسِت دارم. بهت نمیگم هرچی که میخوای بهت میدم ، چون همه چیزم تویی. نمیخوام خوابتو ببینم ، چون تو خوشتر از خوابی. اگه یه روز چشمات پر اشک شد و دنبال یه شونه می گشتی که گریه کنی ؛ صدام کن. بهت قول نمیدم که ساکتت کنم ، اما منم پا به پات گریه می کنم. اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی ؛ صدام کن ، قول میدم سکوت کنم. اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی ؛ صدام کن ، چون قلبم تنهاست. اگه یه روز خواستی بری ، قول نمیدم جلوتو بگیرم؛ اما باهات میدَوَم. اگه یه روز ...
چشمای ناز تورو دیدم و عاشقت شدم ولی افسوس که تو قلبت دیگه جایی ندارم
خیلی سخته توی غربت با غریبی آشنا شی وقتی که دلت با اونه ، یه جورایی ازش جدا شی
خیلی سخته که عزیزی عازم سفرشه تازه فردای همون روز ، عاشقت خبرشه
چه زیبا گفتم : دوستت دارم ؛ چه صادقانه پذیرفتی.
چه فریبنده آغوشت برایم باز شد. چه ابلهانه با تو خوش بودم. چه کودکانه همه چیزم شدی. چه زود بخاطر یک کلمه مرا ترک کردی. چه ناجوانمردانه نیازمندت شدم. چه حقیرانه واژه غریبه خداحافظی به من آمد و چه بی رحمانه من سوختم
بدترین شکل دلتنگی زمانی هست که
بهترین لحظات زندگیتو در کنار کسی باشی
که می دونی
هرگز بهش نمی رسی
اگه با دیدن من ، غم تو دلت جون می گیره
میرَوم که تا ابد ، قلب تو آروم بگیره
اگه با بودن من ، باغ تو ویرون میشه
میرم ، اما میدونم قلب تو دیوونه میشه
چه تلخ بو روز جدایی ، روزی که آخرین نگاه سرد و بی مهرت را به چشمان اشک آلودم دوختی و گفتی: خداحافظ و من همچنان به تو و آخرین نگاهت می اندیشم
دائم برای دیدن هم دیر می کنیم وقت قرارها همه تأخیر می کنیم
اول برای عشق ، همه تند می دویم اما اواسطش ، همه گیر می کنیم.
فراموش شده ام ... و مثل سیبهای باغ ، تنها! زما نی مرا به یاد خواهی آورد که دستی غریب برای چیدن من بلند شده باشد
تاوقتي مريض نشيم برامون گل نميارن ... تا فرياد نزنيم كسي به طرفمون نمياد ... تا گريه نكنيم كسي نوازشمون نمي كنه ... تا قصد رفتن نكنيم كسي به عيادتمون نمياد و تا نميريم كسي قدرمونو نمي دونه واي از اين دنيا و آدماششششششش مي دوني سخت ترين روز چه روزيه؟ روزيه كه؛ قلب هايي كه در كنار هم و براي هم مي تپيدند از هم جدا شن
و دل هايي كه محرم هم بودند، محرم دل كسي ديگه بشن...
آهای تو که عشق منی ، به فکر من باش یه کمی به فکر من که عاشقم ، ولی تو بی خیالمی به فکر من که بعد تو ، خسته و بی طاقت شدم آهای به فکرتم هنوز ، به فکر من باش یه کمی آهای تموم زندگیم ، بی تو تمومه زندگیم آهای تموم زندگیم ، رو به غروبه زندگیم آهای تموم دلخوشیم ، داری تو غصه میکشیم زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم اما اشک به من نیا موخت که چگونه زندگی کنم![]() ![]() ![]() چرا حس می کنم هستی کنارم؟ چرا این رفتنو باور ندارم؟ چرا گم می کنم روز و شبامو؟ چرا حس می کنم داری هوامو؟ چرا هستی میون خواب و رؤیام ؟ چرا پر میشی تو هرم نفسهام؟ دارم نفس نفس نبودنت رو کم میارم می خوای بری؟ تورو به این ترانه می سپارم ولی نرو ، نرو ، بمون نرو که جز تو ، چاره ای به جز خودت ندارم نرو ، بمون ، نرو ، بمون کنارم آخه ترانه هام همش بهونتو می گیرن اگه بری همه کهنه میشن ، بی تو می میرن اگه بری ، چشامو پشت جاده جا میذارم اگه بری خود بارون میشم ، برات می بارم دارم نفس نفس نبودنت رو کم میارم می خوای بری؟، تورو به این ترانه می سپارم ولی نرو ، نرو ، بمون نرو که جز تو ، چاره ای به جز خودت ندارم نرو ، خیال نکن بدون تو دوام میارم
یادمه بهم گفتی: اگه از من بدی دیدی ، اگه قلبتو آزردم اگه دستای بی رحمو به روی تو بلند کردم حلالم کن اگر دیدی خوشی هامو نکردم با تو، من قسمت شبا توی چشای تو ، نذاشتم یه خواب راحت حلالم کن اگه روزای خوب عمرتو باختی حلالم کن که با بود و نبودم سوختی و ساختی حلالم کن اگه این طعم عشقو با من شناختی حلالم کن اگه یه روز یه جایی دلتو شکستم حلالم کن اگر که قدر عشقت رو ندونستم حلالم کن تو که یه عمره بودی عصای دستم. اینو بدون : بخدا حلالت نمی کنم.....
دلم گرفته تر از این نمیشود، چشمهایم خیستر از این نمیشود تمام غمها و غصه ها در دل من جا گرفته ، میدانستم اشکهایم روزی تمام میشود تو برای من عشق نمیشوی ، تو برایم آنچه که میخواستم نمیشوی از همان اول هم نباید به تو دل میبستم ، میدانستم روزی تمام میشوی تنهاتر از این نمیشوم ، یک عالمه آرزو در دلم انباشته شده ، تا ابد آرزو به دل میمانم این تنها حسرت است که بر روی آرزوهایم نقش بسته ، نه دیگر عاشق نمیشوم ستاره زندگی ام خاموش است ، یاد من در خاطرت فراموش است ، دیگر از این بدتر نمیشود! تو چه کردی با سرنوشت من ، من که همیشه لبخند بر روی لبانم بود ، چه کردی با خنده های من کاری کردی که همه را مثل تو ببینم ، هیچکس را وفادار نبینم ! حال من از این خرابتر نمیشود ، روزگار من از این بهتر نمیشود این من هستم که تنها مانده ام در جاده های خالی زندگی ، یک لحظه هم برنگشتی و ببینی من کجا جا مانده ام در راه زندگی این من هستم که عذاب میکشم و غم رهایم نمیکند ، این تو هستی که بعد از رفتنت خاطره هایت آرامم نمیکند چرا خاطره هایت را جا گذاشتی ، چرا اینگونه مرا تنها گذاشتی ، چرا بر روی قلبم پا گذاشتی حال من از این بدتر نمیشود… درباره وبلاگ ![]() سلام ،به وبلاگ من خوش اومدی من مرتضام 20 سالمه ، تحصیلاتم دیپلم کامپیوتره و اگه خدا بخواد سال آینده وارد دانشگاه میشم،عاشق خدا و اهل بیت و مخصوصا آقا ابوالفضلم ،گیتاریست هستم و عشقِ آهنگسازی و خوانندگی..فقط سبک پاپ گوش میدمو کار میکنم که بین کارهای پاپ عاشقِ کارهای محسن یگانه هستم و..... امیدوارم لحظه های خوبی رو اینجا بگذرونی، اگه خوشت اومد بازم بیا بعضی از مطالبی که مینویسم، منظورم به بعضی از پسرا و دختراس نـــه منظورم با همه ی دختراس ، نــــه منظورم با همه ی پسراس و نـــه منظورم فقط با دختراس و نـــه فقط با پسراس اوکی؟؟؟ اینو چند دفعه هم گفتم ، ولی متاسفانه به دلیل گیراییِ پایینِ بعضیا بازم گفتم، من نــــه با کسی دشمنی دارم نـــه چیزِ دیگه ای کسایی هم که با مطالب و پست هام مشکل دارن بدونن: کسی مجبورتون نکرده از وبلاگم بازدید کنید خوشتون نمیاد بفرمایید...دکمه ی Close رو بالایِ صفحت بزن پس دیگه خواهشا رو اعصابِ من نرید و شعارِ من خوبم من ماهم واسه من ندید در ضمن از قدیم گفتن: کسی که به خودش شک نداره اصلا لازم نیست نگران باشه امیدوارم حرفام برای همه جا افتاده باشه راستی: اینکه من طرفدارِ پرپا قرصِ محسن یگانه هستم به خودم مربوطه اوکی؟؟ فضولاش برن جای دیگه اظهار نظر کنن و اینکه فقط وبلاگایی که مثل خرابه ی خودم هستن رو لینک میکنم و.... هیچی دیگه همین.... والسلام آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پيوندها ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]()
|